سرویس جهان مشرق - کتاب جنجالی جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، تحت عنوان «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید [۱] » بالأخره منتشر شد. طی روزهای منتهی به انتشار کتاب، رسانههای آمریکایی و به ویژه خبرگزاریهای منتقد ترامپ، بخشهایی از این کتاب را منتشر کردند که نشان میداد حاوی توصیفات افشاگرانهای علیه شخص ترامپ و نحوه اداره دولت کنونی آمریکاست.
جلد کتاب «اتاقی که اتفاق آنجا افتاد: خاطرات کاخ سفید» نوشته «جان بولتون» (+)
سرویس جهان مشرق طی یک مجموعه گزارش، ترجمه فارسی بخشهایی از کتاب «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد» را که در آنها از ایران نام برده شده، خدمت مخاطبان محترم ارائه خواهد کرد. البته افشاگری جان بولتون علیه رئیس سابقش به هیچ عنوان به این معنا نیست که وی تمامِ یا حتی بخشی از حقیقت را بیان کرده است. بولتون نه تنها سیاستمداری به شدت افراطی و جنگطلب است، بلکه به فریبکاری و سیاستزدگی در آمریکا شهرت دارد. به طور خاص آنچه که درباره این مجموعه گزارش باید مدنظر قرار داد، خصومت آشکار بولتون با ایران است؛ کتاب جان بولتون را نیز باید از پشت همین عینک، مطالعه کرد. بنابراین لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب جان بولتون این مجموعه گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
آنچه در ادامه میخوانید، قسمت هفدهم از ترجمه بخشهای مربوط به ایران در کتاب «اتاقی که اتفاق آنجا افتاد» است. مشرق پیش از این شماری از جنجالیترین ادعاهای کتاب جان بولتون را منتشر کرده است که گزارش آن را میتوانید از اینجا بخوانید. همچنین قسمتهای قبلی مجموعه گزارش کنونی را میتوانید از لینکهای انتهای همین گزارش بخوانید.
قسمت هفدهم/
[بعد از تصمیم ترامپ به لغو عملیات انتقامجویانه آمریکا در واکنش به سرنگونی [۲] پهپاد گلوبالهاوک [۳] ]، ساعت ۷:۵۳ بعدازظهر از دفترم با پمپئو در اقامتگاهش تماس گرفتم. هر دویمان حالِ مشابهی داشتیم. اتفاقات «دفتر بیضی» [دفتر کار رئیسجمهور] را برایش تعریف کردم، که آتش خشم پمپئو از «آیزنبرگ [۴] » [وکیل آمریکایی و مشاور حقوقی شورای امنیت ملی آمریکا که به ترامپ گفته بود در صورت حمله، ۱۵۰ ایرانی کشته خواهند شد] را دوباره شعلهور کرد. آیزنبرگ در دوران ریاست پمپئو در سیآیای هم با همینگونه دخالتهای غیرمسئولانه و نسنجیده، جلوی یکی از عملیاتهای این سازمان را گرفته بود و پمپئو هرگز او را به خاطر این کارش نبخشیده بود. «کوپرمن [۵] » [معاون وقت جان بولتون] که در تمام این مدت در دفتر کارش چسبیده به دفتر من بود، تأیید کرد که آیزنبرگ نه تلاش کرده با او صحبت کند، نه با من تماس بگیرد، و نه «سیپالون [۶] » [وکیل آمریکایی و مشاور حقوقی کاخ سفید] یا «مولوینی [۷] » [مدیر دفتر مدیریت و بودجه] را پیدا کند. فقط با شتاب به دفتر بیضی رفته بود تا به ترامپ اطلاع بدهد که به زودی حدود صدوپنجاه ایرانی کشته میشوند. این اطلاعات، کاملاً اشتباه، فیلترنشده، و نسنجیده بود، اما از همان نوع «حقایقی» بود که توجه ترامپ را جلب میکرد؛ چنانکه در این مورد، این اتفاق افتاده بود. بدون هیچ روال رسمیای.
همینطور که درباره اشتباهات آن روز بحث میکردیم، پمپئو گفت: «این، واقعاً خطرناک است.» مهمتر از همه، کنار گذاشتن تصمیمی بود که بر اساس تحلیل و ارزیابیِ اکثریت از دادههای مربوطه اتخاذ شده بود؛ آن هم صرفاً به این دلیل که آیزنبرگ در لحظه آخر و بدون مشورت با هیچ کس دیگری، فکر کرده بود ترامپ باید «حقیقتی» را بشنود که اصلاً حقیقت هم نبود، بلکه کاملاً غلط بود. به قول پمپئو «یک مواقعی هست که آدم فقط میخواهد بگوید «خودتان یک فکری برایش بکنید.»
بعد از اینکه تلفن را قطع کردم، کوپرمن گفت «پِنس [۸] » [معاون اول ترامپ] به کاخ سفید برگشته و هنوز فکر میکند حمله، قرار است ساعت ۹ شب انجام شود؛ و میخواهد بداند چه اتفاقی افتاده است. حدود ساعت هشت به دفتر معاون رئیسجمهور رفتم و بیست دقیقه با هم صحبت کردیم. پنس هم، مثل من، مات و مبهوت شده بود. قبول کرد به دیدن ترامپ برود تا ببیند راهی برای معکوس کردن این تصمیم وجود دارد یا نه؛ اما واضح بود که هیچ راهی نیست. من حدود ساعت هشت و چهل دقیقه شب راهی خانه شدم.
قبلاً چندین بار به استعفا فکر کرده بودم، اما این بار برایم یک نقطه عطف محسوب میشد. اگر قرار بود در مواقع بحرانی به این شکل تصمیم بگیریم، و اگر اینها تصمیماتی بودند که قرار بود بگیریم، دیگر چه فایدهای داشت؟ کمی بیش از چهارده ماه میشد که در کاخ سفید حضور داشتم؛ به دنبال ثبت رکوردهای طولانی هم نبودم.
جمعه، ۲۱ ژوئن، در حالی که موج عظیمی از گزارشهای [۹] آشفتهی رسانهای [۱۰] به راه افتاده بود، مولوینی گفت طی صحبتی که شب قبل با سیپالون و آیزنبرگ داشته، آیزنبرگ اعتراف کرده که پیش از رفتن به دفتر بیضی با هیچکس صحبت نکرده، چون فرصت زیادی تا انجام عملیات باقی نبوده است. آیزنبرگ همچنین نتوانسته بود بفهمد که چرا وزارت دفاع این «واقعیت» را تازه در دقیقه نود افشا کرده و چرا کسی به او نگفته بوده که حمله، یک ساعت به تأخیر افتاده است؛ که ثابت میکرد چهقدر از مرحله، پرت بوده است. همان یک ساعت تأخیر، زمان زیادی برای انجام برآوردهای حسابشدهتر بود. مولوینی از جوابهای مبهم و پریشان آیزنبرگ و عدم آگاهی سیپالون اینطور نتیجه گرفت که رفتار آیزنبرگ «غیرقابلقبول» بوده است. روز پنجشنبه، خطاهای فرآیندیِ «غیرقابلقبول» زیادی داشتیم، اما خطای آیزنبرگ بدترینِ آنها بود.
عرشهی ناو هواپیمابر «یواساس آبراهام لینکلن» آمریکا؛ رسانههای آمریکایی ادعا میکنند قرار بوده حمله به ایران از طریق این ناو انجام شود (+)
بعداً من و پمپئو باز با هم حرف زدیم و بدترین لحظاتِ روز قبل را دوباره مرور کردیم. در مورد تصورِ توهمآلودِ حمله به سفارت انگلیس در تهران، «جرمی هانت» وزیر خارجه این کشور (که پمپئو برای گرفتنِ اخبارِ واقعی، او را از خواب بیدار کرده بود) ایمیلی برای پمپئو فرستاد و در آن (به تعبیر خود پمپئو) نوشت: «همیشه از صحبت با تو خوشحال میشوم، اما چرا نیمهشب من را بیدار کردی؟ فقط چون یک بیشعور، ماشینش را به درِ سفارت ما کوبیده بود؟ این که در دنیای ما چیز جدیدی نیست!» این هم از اهمیتِ اتفاقِ سفارت.
آن روز صبح، باز هم با هم صحبت کردیم و پمپئو دوباره با اشاره به رویدادهای پنجشنبه گفت: «نمیتوانم چیزی که (ترامپ) از من میخواهد، را انجام بدهم. بینهایت غیرمنصفانه است. نمیتوانم این کار را بکنم. آدمهایمان را به خطر میاندازیم. تازه، میدانی که وقتی امروز برای ناهار او را میبینم چه اتفاقی میافتد؛ برایم داستان سرِ هم میکند. میگوید: «مایک، خودت میدانی که کارِ درست، همین است.»» از پمپئو پرسیدم چهطور میخواهد با این داستانسرایی ترامپ برخورد کند؛ که به خاطر تردید ترامپ در تصمیمش نبود، بلکه به خاطر این بود که میخواست پمپئو هم نظرش را تصدیق کند. پمپئو گفت: «به او میگویم: «قربان، این هم یک دیدگاه است؛ اما بگذارید من هم نظر خودم را بگویم.» بعد برای اینکه مسئله را برایش احساساتی کنم، میگویم: «اگر من، پدر یکی از نیروهایمان در پایگاه هوایی «[عین] الاسد» بودم [جزئیات بیشتر]، الآن بیشتر از قبل احساس خطر میکردم.» و میگویم: «اگر این کارشان را بیپاسخ بگذاریم، خطرِ هستهای شدن ایران بیشتر میشود.»» این حرفها، همه درست بودند، اما هیچکدام از ما واقعاً فکر نمیکردیم بتوانند نظر ترامپ را تغییر بدهند. در عین حال، ترامپ هرگز تلاش نکرد من را هم در اینباره متقاعد کند؛ شاید چون نظرم، دیگر (یا چهبسا از همان اول) برایش اهمیتی نداشت.
در همینباره بخوانید:
›› تخریب گسترده است، اما خون از دماغ کسی نیامده! / آمریکاییها چه واقعیتی را در عینالاسد مخفی میکنند؟
›› دو مقام سابق پنتاگون: تلفات عینالاسد از آنچه ترامپ اعتراف میکند بسیار بیشتر است
›› عمودی میآیند؛ افقی میروند/ گزارش نیویورکتایمز از وحشت جنگ با ایران در آمریکا
پمپئو گفت به حدی نگران بوده که تا ساعت دوی شب نتوانسته بخوابد. اعتقادش این بود که اجماعِ جلسه صبحانهی پنجشنبه [درباره حمله به سه سایت در خاک ایران - جزئیات بیشتر، اینجا و اینجا] به حدی قوی بوده که مبنای تصمیم نهایی به حمله قرار بگیرد. لغو این تصمیم، همه استدلالهای ما در مورد ایران را تضعیف میکرد. گفت: «میتوانم به او (ترامپ) آزادی عمل بدهم تا خودش تصمیم بگیرد چه گزینهای را انتخاب کند، اما نمیتوانم بفهمم چهطور باید گزینهای را که انتخاب کرد، محقق کنم. میتوانیم مدام به بقیه بگوییم نگران برنامه موشکی ایران هستیم، اما دیگر چه کسی حرفمان را باور میکند؟» حرفهای دیگری هم زد، اما نکته اینجاست که این حرفِ پمپئو در واقع اختلافنظر بزرگی را بین ما دو نفر نشان میداد. من تا این حد حاضر نبودم به ترامپ آزادی عمل بدهم تا هر تصمیمی که میخواهد، بگیرد؛ چون بسیاری از تصمیماتش به شدت اشتباه بودند. به پمپئو تأکید کردم که «همچنان همان حرفهایی را که [درباره نگرانی از برنامه موشکی ایران] میزدیم، بزنیم.»
دقیقاً در همان بحرانی قرار گرفته بودیم که «کِلی [۱۱] » [رئیس سابق ستاد کارکنان کاخ سفید] پیشبینی کرده بود [جزئیات بیشتر] و ترامپ هم داشت دقیقاً همان رفتار بیمنطقی را نشان میداد که کِلی از آن میترسید. من و پمپئو توافق کردیم بدون اینکه یکدیگر را در جریان بگذاریم، استعفا ندهیم؛ این اولین باری بود که این موضوع بین ما مطرح میشد. اصلاً نمیخواهم بگویم که صحبتهای ما، بحثی طولانی در مورد مزایا و معایب استعفا بود (واقعاً هم این طور نبود)، اما موضوع استعفا به وضوح در ذهن ما وجود داشت.
بولتون (چپ) ادعا میکند با پمپئو (راست) حتی درباره استعفای همزمان از دولت ترامپ هم صحبت کردهاند (+)
ترامپ یک تماسِ ازپیشبرنامهریزیشده با محمد بن سلمان [ولیعهد سعودی] داشت و پیش از انجام آن، نظر من را در مورد بیانیهای پرسید که قصد داشت توئیت کند. من هم مخالفتی نکردم. با خودم فکر کردم: «چرا که نه؟ همه چیز روز قبل، آنقدر بد پیش رفته بود که دیگر چند توئیت نمیتوانست آن را بدتر کند.» متن توئیتها این بود:
رئیسجمهور اوباما توافقی وحشتناک و از روی استیصال با ایران کرد - ۱۵۰ میلیارد دلار به علاوه ۱/۸ میلیارد دلار «پولِ نقد» به آنها داد! ایران دچار بحران بزرگی بود و اوباما آنها را نجات داد. مسیر ساخت سلاح هستهای را برای آنها هموار و کوتاه کرد. اما ایران به جای اینکه بگوید متشکرم، فریاد زد مرگ بر آمریکا. من این توافق را، که حتی به تصویب کنگره هم نرسیده بود، لغو کردم و تحریمهای شدیدی [علیه ایران] وضع کردم. ایرانیها امروز، نسبت به روز اول ریاستجمهوری من، زمانی که مشکلات بزرگی در سراسر خاورمیانه ایجاد میکردند، ملتِ بهمراتب ضعیفتری هستند. حالا ورشکست شدهاند! روز دوشنبه، یک پهپادِ بدونسرنشین [! [۱۲] ] را که در آبهای بینالمللی پرواز میکرد [! [۱۳] ] سرنگون کردند. ما شب گذشته، مسلح و آماده بودیم تا با حمله به سه سایتِ [! [۱۴] ] مختلف، انتقام بگیریم؛ که پرسیدم چند نفر در این حمله، کشته خواهند شد؛ یک ژنرال جواب داد: ۱۵۰ نفر قربان. ۱۰ دقیقه پیش از حمله، آن را متوقف کردم، چون متناسب با ساقط کردن یک پهپادِ بدونسرنشین نبود. من عجلهای ندارم؛ ارتش ما بازسازیشده، نو و آماده است؛ و با فاصله، بهترین ارتش دنیاست. تحریمهای گزنده دارند اثر میکنند و شب گذشته هم به آنها اضافه شد. ایران هرگز نمیتواند به سلاح هستهای دست یابد، نه علیه آمریکا و نه علیه دنیا [۱۵] .
شاید پیش خودم گفتم: «اگر [ترامپ] میخواهد چیزی تا این اندازه احمقانه را منتشر کند، من که باشم که بخواهم مخالفت کنم؟» فکر میکردم ترامپ بعد از این توئیتها، کاملاً مسئولیت لغو حمله را به عهده خواهد گرفت و این باعث میشود مردم بفهمند کل ماجرا طرز فکر خاص خود او بوده است. افشای عمومی پشت پرده این ماجرا آزاردهنده بود، اما هیچ راهی نبود که نگذاریم ترامپ شخصیت خودش را لو بدهد.
ساعت هشت و چهلوپنج دقیقه با «دانفورد [۱۶] » [رئیس وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا] تماس گرفتم تا اتفاقات رخداده را با روایت او هم بشنوم. گفت تا ساعت یکِ شب بیدار بوده و موضوع «تلفات» را بررسی میکرده، به این امید که شاید وقتی ترامپ صبح جمعه بیدار میشود، نظرش عوض شده باشد. دانفورد ناراحت بود و میگفت ترامپ در جلسه اتاق وضعیت، او را «بیخاصیت» خوانده، چون اهدافِ پیشنهادی دانفورد برای حمله را بیشازحد کوچک میدانسته؛ و در عین حال، بعداً کلِ عملیات انتقام را لغو کرده، چون اهداف پیشنهادی دانفورد بیشازحد بزرگ بودهاند! نکته خوبی بود. در مورد تلفات، دانفورد گفت مدت زیادی بعد از جلسه اتاق وضعیت، وکلای پنتاگون در مورد تلفات احتمالی ایرانیها پرسیده بودند. دانفورد گفته بود «نمیدانیم»؛ همان چیزی در اتاق وضعیت گفته بود. بعد، وکلا به دنبال «جدول سازمانی» [که شمار نیروهای خدمه هر یک از تجهیزات و تسلیحات نظامی در آن ذکر شده] گشته بودند که میتوانست نشان دهد اهدافی که ما انتخاب کرده بودیم، هر کدام قاعدتاً چند نفر خدمه دارند؛ و پیش خودشان به این نتیجه رسیدند که در هر نقطهای که هدف گرفته میشود، پنجاه نفر حضور خواهند داشت. دانفورد گفت: «همهاش کار وکلا بوده»، یعنی هیچ مسئول نظامی یا فرماندهی میدانیای در این «تخمین» مشارکت نداشته است [۱۷] . تا جایی که دانفورد میدانست، تا آستانهی انجامِ حمله، هیچ مشکل حقوقیای وجود نداشت. هیچکس حتی چراغ زرد هم نشان نداده بود.
بعید به نظر میآید که ترامپ واقعاً به خاطر حفظ جان ۱۰۰ یا ۱۵۰ ایرانی، آن هم نیروی نظامی، دستور لغو حمله به ایران را داده باشد؛ سناریوی محتملتر آن است که بررسیِ چنین حملهای انجام شده باشد، اما ترامپ و دیگران به این نتیجه رسیده باشند که چنین کاری پیامدهای غیرقابلکنترلی برای امریکا خواهد داشت (+)
دانفورد گفت ترامپ ساعت ۷:۱۳ بعدازظهر تماس گرفته و گفته شنیده که ممکن است ایرانیها صدوپنجاه کشته بدهند. دانفورد در جواب گفته بود: «نه، صدوپنجاه نفر صحت ندارد.» دانفورد گفته بود، اولاً ما خودبهخود تعداد اهداف را از سه به دو کاهش داده بودیم، چون متوجه شده بودیم یکی از آنها جابهجا شده و نمیدانستیم کجا رفته است. این یعنی تلفات احتمالی، حتی طبق تخمین وکلا، حداکثر صد نفر میشد. حتی در مورد همان دو سایتِ باقیمانده هم، ارزیابی وکلا این بوده که در هر کدام «حداکثر» پنجاه نفر حضور دارند. دانفورد سعی کرده بود به ترامپ توضیح بدهد که چرا نیمههای شب، به وقت ایران، تعداد افراد حاضر در سایتها احتمالاً بهمراتب کمتر خواهد بود؛ البته نتوانسته بود ترامپ را متقاعد کند. ترامپ گفته بود: «من از این نقشه خوشم نمیآید. آنها هیچکدام از نیروهای ما را نکشتند. میخواهم این حمله متوقف شود. نمیخواهم صدوپنجاه نفر کشته شوند.»
طبق یکی دیگر از روایتهایی که در رسانههای آمریکا منتشر شد، یکی از دلایل ترامپ برای لغو حمله به ایران (اگر چنین تصمیمی اصلاً اتخاذ شده باشد) این بود که رئیسجمهور آمریکا شنیده بود شلیک و سرنگونی پهپاد گلوبالهاوک آمریکا تصمیم یک فرمانده میدانیِ ایرانی بوده که بدون دستور مقامات بالاتر انجام شده است؛ با این حال، همه این روایتها میتواند صرفاً بهانهتراشی برای سرپوش گذاشتن روی ناتوانی آمریکا در تحمل پیامدهای حمله به خاک ایران باشد (+)
در همینباره بخوانید:
›› آیا مقدمات جنگ ایران و آمریکا فراهم است؟
›› آیا آمریکا توان حمله نظامی به ایران را دارد؟
›› پیامدهای جنگ با ایران برای ترامپ، آمریکا، خاورمیانه و دنیا چیست؟
بعد، من اتفاقات را از زاویه دید خودم برای دانفورد توضیح دادم؛ اینکه چگونه آیزنبرگ با برآوردهای وکلا به سرعت وارد دفتر بیضی شده بود. میتوانستم احساس کنم دانفورد، آنطرف خط، سرش را از روی حیرت تکان میدهد. گفت: «فقط میخواهم رئیسجمهور مسئولیت این اتفاق را به عهده بگیرد. دیشب که نمیخواست این کار را بکند. وقتی چنین اتفاقی میافتد، پیامدهایی وجود خواهد داشت...» و صدایش ضعیف شد. بعد گفت: «به علاوه، در توئیتهای امروز صبح، عملاً دارد به ایرانیها میگوید به شرط اینکه آمریکاییها را نکُشید، میتوانید هر کاری دلتان میخواهد بکنید. یعنی هر کاری که خواستند اجازه دارند انجام بدهند.» دقیقاً درست میگفت.
ترامپ همان روز صبح گفت توئیتهایش «بینقص» بودهاند و «تهران هم درست مثل همینجاست. الآن در اتاقهایشان جمع شدهاند و دارند در اینباره بحث میکنند» (نمونه دیگری از دیدِ آینهوارِ ترامپ [که کشورهای دیگر را در چارچوب تجربیاتش در آمریکا میدید])، و اضافه کرد: «ایرانیها کشتهمردهی مذاکره [با ما] هستند.» بعداً فهمیدیم حتی «رند پال [۱۸] » [سناتور جمهوریخواه ایالت کنتاکی] را برای صحبت با ایرانیها نماینده خود کرده است. روز شنبه من این خبر را به پمپئو دادم؛ دهانش باز ماند؛ مثل واکنشی که من خودم به این خبر نشان داده بودم. برایمان غیرقابلدرک بود که ترامپ هرگونه موضوعِ حساسی را به رند پال محول کند، چه برسد به موضوعی که میتواند سرنوشت ریاستجمهوریاش را تعیین کند [۱۹] .
«رند پال» (راست) سناتور جمهوریخواه ایالت کنتاکی، از طرف ترامپ (چپ) مأمور شده بود با ایران مذاکره کند (+)
به پمپئو گفتم یکشنبه در اورشلیم [بیتالمقدس] با نتانیاهو دیدار میکنم و اگر آنجا آنچه در سرم میگذرد را به زبان بیاورم، دیدارِ تاریخیای خواهد شد و قطعاً پایانِ دوره مسئولیتم به عنوان مشاور امنیت ملی خواهد بود. پمپئو به شوخی گفت: «پس میتوانی با یک تیر، دو نشان بزنی.» بعد از مکالمههای متعددمان در روز جمعه، دیگر به این نتیجه رسیده بودم که پمپئو در مورد همه این مسائل، جدی بوده است. اگر واقعاً اینطور بود، و هر دویمان همزمان استعفا میدادیم، نمیشد نتیجهاش را پیشبینی کرد. اگر چنین چیزی هنوز بعید بود، اما اکنون از هر زمان دیگری به این اتفاق نزدیکتر شده بودیم. روز یکشنبه که ترامپ عازم «کَمپ دیوید [۲۰] » [استراحتگاه رئیسجمهور آمریکا] بود، خبرنگاران در مورد من از او پرسیدند و او گفت: «من به شدت با جان بولتون اختلافنظر دارم... جان بولتون کارش را خیلی خوب انجام میدهد، اما عموماً مواضع سختگیرانهای دارد... افراد دیگری هم دارم که چنین مواضعی نمیگیرند؛ اما تنها کسی که اهمیت دارد، خود من هستم [۲۱] .»
کسی نمیدانست چند وقت دیگر باید بمانم. در هر صورت، چند ساعت بعد، عازم اسرائیل شدم. از آنجایی که حمله لغو شده بود، دیگر دلیلی نداشت این کار را نکنم.
بولتون وقتی فرصت طلایی حمله به ایران را از دست داد، بیش از پیش به استعفا مصمم شد (+)
آنچه خواندید، قسمت هفدهم از ترجمه بخشهای مربوط به ایران در کتاب «اتاقی که اتفاق آنجا افتاد» نوشته جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، بود. قسمتهای بعدی این مجموعه به زودی در اختیار مخاطبین محترم مشرق قرار خواهد گرفت. قسمتهای قبلی مجموعه گزارش کنونی را میتوانید از لینکهای زیر بخوانید:
›› خروج آمریکا از برجام و تحریم سپاه پاسداران کار من بود
›› عجله مکرون برای امضای یک «توافق جدید» به جای برجام
›› هدف من و نتانیاهو تغییر رژیم ایران بود/ مکرون مأمور ترامپ در برجام است
›› آیا روسیه خواهان خروج ایران از سوریه بود؟ / ترس بولتون از تنها گذاشتن ترامپ با پوتین
›› ترامپ گفت «کار ترکیه را تمام کن» / آیا پوتین از حملات اسرائیل به مواضع ایران در سوریه خبر داشت؟
›› داغی که سقوط پهپاد آمریکایی به دل بولتون گذاشت/ جزئیات استعفای «سگ دیوانه» از پنتاگون
›› جزئیات سفر ترامپ به پایگاهی که ایران موشکباران کرد
›› جزئیات تحریم سپاه پاسداران/ شورای امنیت باید قطعنامه حمله نظامی به ایران را صادر کند
›› کاش توانسته بودم رژیم ایران را سرنگون کنم/ ترامپ توهم داشت همه میخواهند با او مذاکره کنند
›› اتهامزنی آمریکا به ایران در حوادث بندر فجیره/ به ترامپ گفتم برای واکنش نظامی آماده شود
›› آیا آمریکا در انفجار ماهوارهبر «سفیر» نقش داشت؟ / ترامپ: خوشم میآید سربهسر ایرانیها بگذارم
›› با امید حمله به ایران بود که استعفا نمیدادم
›› مذاکره با ایران فقط بعد از تغییر رژیم ممکن است
›› بعد از سرنگونی گلوبالهاوک فقط با حمله به ایران دلمان خنک میشد/ قاسم سلیمانی به انفعال ما میخندید
›› فرصت طلایی بولتون برای جنگ با ایران/ چرا ترامپ عملیات انتقام گلوبالهاوک را لغو کرد؟
همچنین برای مطالعه ترجمههای قبلی مشرق از کتابهای مهم بینالمللی، از جمله توصیفات قبلی درباره اوضاع داخلی دولت ترامپ، میتوانید به کتابخانه مشرق مراجعه کنید.
[۱۲] ترامپ به جای استفاده از «پهپاد» یا «هواپیمای بدونسرنشین» از عبارت «پهپاد بدونسرنشین» استفاده کرده است.
[۱۳] ترامپ به جای آنکه بنویسد پهپاد آمریکا «بر فراز آبهای بینالمللی» یا «در حریم هوایی بینالمللی» پرواز میکرد، از عبارت «در آبهای بینالمللی پرواز میکرد» استفاده کرده است.
[۱۴] ترامپ به جای کلمهی درست site به معنای «مکان» از کلمهی sight استفاده کرده که از نظر تلفظ شبیه به کلمهی درست است، اما معنایش «بینایی»، «جاذبهی گردشگری» یا چیزهای دیگر است.